مسأله نكاح از بهترين امور

متن مرتبط با «صدر» در سایت مسأله نكاح از بهترين امور نوشته شده است

راه شرح صدر و أَمَّارَةٌ بِالحُسن داشتن

  • 250 در بحبوحه خلافت حضرت، کسی آمده که تاجر آبرومندی بود و در اثر رخدادهای ناگوار، وضع مالی او به هم خورد، آمد خدمت حضرت و درخواستی کرد. حضرت به مأمور امور مالی خود فرمود هزار واحد به او بده. آن ها می دانستند که حضرت امیر اهل گذشت بیجا نیست، حسابدار به حضرت عرض کرد که هزار مثقال طلا یا هزار مثقال نقره؟ فرمود ببین مشکل او با چه چیزی حل می شود؛ کلاهما عندی حجران، فرمود طلا و نقره نزد علی، سنگ است (1) ... اگر کسی این درک را داشته باشد، آبروی او محفوظ است، دیگر اینچنین نیست که عمری را به بی آبرویی بگذراند. این می شود شرح صدر؛ یعنی مصدر امور دارد؛ به جای «أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»، «أَمَّارَةٌ بِالحُسن» دارند، این طور نیست که فقط «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» (2) باشد، آن مردان الهی هم «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالحُسن». این نفس را طرزی «هِی نَفسِی أرُوضُها بِالتَّقوى» (3) من با تقوا آن را ورزش و ریاضت می دهم، این می شود أمَّارَةٌ بِالحُسن؛ این مصدر کارهاست ... اما دیگران این را ندارند، شرح صدر ندارند، دل، بسته است، دلِ بسته جای نفوذ نیست «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ» (4). یک حرف بسته، یک جای بسته، شما چه بگویید چه نگویید که راه نفوذ ندارد؛ فرمود بعضی ها بسته دل هستند؛ بعضی ها «مشروح الصّدر» هستند که منتظرند آیات الهی این باز را بازتر کند. درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 22 الی 23 پی‌نوشت‌ها: 1. مستدرک الوسائل، جلد 7، ص 26 2. سوره یوسف، آیه 53 3. نهج‌البلاغه (صبحب صالح) نامه 45 4. سوره بقره، آیه6 ؛ سوره یس، آیه 1  مطلب مرتبط قبلی: علامت های شرح صدر کلمات کلیدی: نوشته شده توس, ...ادامه مطلب

  • علامت هاي شرح صدر

  • 246 اختصاصی به حوزه و دانشگاه که ندارد؛ یک انسان اگر بخواهد بفهمد «مشروح الصدر» شد یا نه، این قرآن در درون قلب او تابید و این قلب را باز کرد یا نه، راه آن چیست؟ وقتی ابن مسعود از وجود مبارک حضرت سؤال کرد، فرمود: علامت شرح صدر این است: «التَّجافِی عَنْ دارِ الغُرُورِ وَالْإِنابَةَ اِلی‏ دارِ الْخُلُودِ وَالْإِسْتِعْدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نزول الموت» (1) این سه نشانه و علامت شرح صدر است    .  یکی اینکه انسان از دار غرور تجافی کند. «تجافی»؛ یعنی جا خالی کردن و آماده برخاستن    .  ببینید وقتی که میوه‌های درخت پایین افتاد، میوه‌شناس آن سالم‌ها را انتخاب می کنند، کرم‌زده‌ها را رها می‌کند. در عبادت‌ها و در درس و بحث و تجارت و روابط اجتماعی ما، نورهای فراوانی است، کارهای مثبت و خیر فراوانی است؛ یک انسان مؤمن آن‌ها را جمع می کند؛ حالا حواشی هم دارد، ضایعات هم دارد، کرم‌زده هم دارد، آنها واردِ «أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» (2) است؛ این پنج متاع کرم زده در غالب این کارها هست. اگر کسی اهل تجارت باشد، اهل درس باشد، مسائل اجتماعی داشته باشد؛ آن نورهایی که کم هم نیست، آن ها را می گیرد، آن چیزهایی که به عنوان «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» را رها می کند. فرمود «التَّجافِی عَنْ دارِ الغُرُورِ» این است؛ «الْإِنابَةَ اِلی‏ دارِ الْخُلُودِ» علامت دوم است؛ «وَالْإِسْتِعْدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نزول الموت» علامت سوم است. اگر این علایم یک جا جمع شد، معل, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها