اين «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» ناظر به آزاد بودن انسان است؛ اينطور نيست كه اين اباحهگري را ـ معاذ الله ـ تجويز كرده باشد.
خُب اگر انسان بخواهد دين را بپذيرد يا نپذيرد كه ـ معاذ الله ـ ميشود اباحهگري؛ پس آن «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ»، آن بگير و ببندها براي چيست؟ اين با «لاَ إِكْرَاهَ» سازگار نيست، با «قُلِ الْحَقُّ» سازگار نيست، با «إِنَّا هَدَيْنَاهُ» سازگار نيست.
آنجا ناظر به جريان تكوين است؛ انسان، آزادانه يا بهشتي است يا دوزخي و اين حريّت انسان را تأكيد ميكند.
بعد فرمود انبيا را فرستاديم به شما بگويند، عقل داديم، فطرت داديم، ائمه مأموريت پيدا كردند جانشين پيامبر(عليهم السلام) باشند، اينها به شما بگويند.
اگر با داشتن همه اين حجج الهي بيراهه رفتيد آن وقت بگير و ببند شروع ميشود «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ».
اين «خذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ» با «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّين» كاملاً هماهنگ است.
برگرفته از درس تفسير قرآن آيت الله جوادي آملي/سوره احزاب، آيات 33 الي 35/ راديو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/4
صوت کامل جلسه
متن کامل جلسه
مسأله نكاح از بهترين امور...